دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب



جمعه 29 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

هر لحظه حرفی در ما زاده میشود

هر لحظه دردی سر بر میدارد

و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش میکند

این ها بر سینه میریزند و راه فراری نمییابند

مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایشاش چه اندازه است؟؟؟



جمعه 28 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

بغض

یعنی نرو!

بفهـــــــــــم لعــــــــــــــــنتی . . . !



جمعه 27 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

ترک برداشت دلم !!!


آنقدر که تو گرم و سردش کردی



جمعه 26 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

می بوسَمَت


و جرعه ی آخر را


سَر می کشم


بیا


همه ی کاسه کوزه ها را


سر ِ شراب ِ بیچاره


... بشکنیم



جمعه 25 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

مـيخـواهـَم هايـَتـ هم قلابـي شدهـ  .... ...


آخــَر نفهميـــدم چـــه ميخـــواهـي


خودمـ را يـا بـدنـِ عـُريـانـم؟



جمعه 24 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

آخر غربت یک زن:



اینکه خودش قهر کنه،



خودشم برگرده …. ...



جمعه 23 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

در عجبند !!!


از سیب خوردنِ من !!!


که


از آن فقط " چوبش " باقیست !!!


مگر این همه چــــــوب که خوردیم !!!


از یک سیــــب شروع نشد ؟!!



جمعه 22 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 
فکـــــر بـودنـت دیــــوانـه ام می کـــــند .... ...


آخ اگــــــــر بــاشـــــــی .... ...


بـرایـت دیوانگــــــــی را تمــــام خـــواهم کرد  .... ... !!!!



جمعه 21 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

آرزویم با تو بودن است


اما نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو


آرزویم این است


که بخواهی و بمانی


نه اینکه بمانی به خواهشم



جمعه 20 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید
 
تو را بلندتر از فاصله ها گریستم

شک نکنی

جز تو کسی بهانۀ من بود
...
قرارمان باران

زیر طاق قوس و قزح

مرا زود می یابی

من از بام رنگین کمان

صدایت می زنم

و تو

آسمان را برایم

دست تکان می دهی

ابرکم ! زود بیا

دلم ...

بوی باران می دهد


جمعه 19 / 12 / 1390برچسب:, | 1 نظر

 

وقتـــی از همــه دنيـــــا ناراحتمــــــــــ

فقط با فكـــــــر كردن به تــــو آرومـــــ مــــی شمــــــــ

امـــــــا وقتــــــــی تــو ناراحتمـــــــ مـــی كنـــــی

همـــــــه ی دنيــا همـــ نمـــی تونـــه آروممــــــــــ كنــــه



جمعه 18 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

وقتـــی از همــه دنيـــــا ناراحتمــــــــــ

فقط با فكـــــــر كردن به تــــو آرومـــــ مــــی شمــــــــ

امـــــــا وقتــــــــی تــو ناراحتمـــــــ مـــی كنـــــی

همـــــــه ی دنيــا همـــ نمـــی تونـــه آروممــــــــــ كنــــه



جمعه 18 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید


چه فرق میکند

حوای زمین باشم

یا حوای بهشت

وقتی هر دو تهمت خورده اند

سخت است . . .

باور کن

 

 



جمعه 17 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

گفتند : « کلاغ »، شادمان گفتم : « پر«

گفتند : « کبوترانمان »، گفتم : « پر«

گفتند : « خودت »، به اوج اندیشیدم

در حسرت رنگ آسمان گفتم : « پر«

گفتند : « مگر پرنده ای ؟»، خندیدم

گفتند : « تو باختی » و من رنجیدم

در بازی کودکان فریبم دادند

احساس بزرگ پر زدن را چیدم

آنروز به خاک آشنایم کردند

از نغمه پرواز جدایم کردند

آن باور آسمانی از یادم رفت

در پهنه این زمین رهایم کردند



یک شنبه 16 / 12 / 1390برچسب:, | 1 نظر

 

من ،

با کناری ات ,

کنار نمی آیم !

کنار می روم



یک شنبه 15 / 12 / 1390برچسب:, | 1 نظر

 

 باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،



 می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه



  می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش.



 دویدم، می دویدم ، توی جنگل های پوچی ، زیر باران مدیحه ، رو به خورشید ترانه ،



   رو به سوی شادکامی .



  می دویدم ، می دویدم ، هر چه دیدم غم فزا بود ، غصه ها و گریه ها بود ،



  بانگ شادی پس کجا بود؟



  این که می بارد به دنیا ، نیست باران ، نیست باران ، گریه ی پروردگار است،



  اشک می ریزد برایم.



 می پریدم از سر غم ، می دویدم مثل مجنون ، با دو پایی مانده بر ره



  از کنار برکه ی خون.



  باز باران ، بی کبوتر ، بوف شومی سایه گستر ، باز جادو ، باز وحشت ،



  بی ترانه ، بی حقیقت ، کو ترانه؟! کو حقیقت؟!



  هر چه دیدم زیر باران ، از عبث پر بود و از غم ، لیک فهمیدم که شادی

                               

 مرده او دیگر به دلها ، مرده در این سوگواری...
 



یک شنبه 14 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید


 

بغض نیمه‌کاره

 

 

تکرار دروغ‌هایت

 

 

گلویم را می‌فشارد

 

 

از ساده‌لوحی بی‌شرم خاطراتم بیزارم

 

 

آنگاه که از خودم می‌پرسم:

«هنوز دوستم دارد؟!...حتی به دروغ-»



یک شنبه 13 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

شبها زير دوش آب ســرد..

بي صـدا رهـا ميکنم

بغـض زخمهايــم را...

و همه ميگوينـــــــــد:

خـوش به حالش چه آســــان فـرامـوش کـــرد!!!



یک شنبه 12 / 12 / 1390برچسب:, | 2 نظر

به هم می ریزم الفبای اسم تو را

دوباره می شناسمت خطای دید است یا وفای دل؟!

تب کرده افکارم چشم هایم هذیان می گویند

من به تو مبتلا شده ام !

از دلم تا عشق فاصله تنها یک توست



پنج شنبه 11 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

در آغوشت که جا ميگيرم

عميق تر گناه ميکنم

من اين جهنم را که هواي بهشتي دارد

با هزاران بهشت خدا که بي تو

هواي جهنم دارد

عوض نمي کنم.....!



پنج شنبه 10 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

انگشت اَت را از رويِ ماشه بردار ،

نگاهَت ؛

خلاصَم كرد!



پنج شنبه 9 / 12 / 1390برچسب:, | 1 نظر

امشب گرانترین غم توبردل من است

امشب مرا

تمام مرا

چند می خری ؟



پنج شنبه 8 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

اینجا دلتنگی است... سهم باران ها

سوز چشم باران چتر های باز است.

گرچه می بارد هنوز...

دل ما گریان است !!!



پنج شنبه 7 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

دلم گرفته است ...نه اینکه کسی کاری کرده باشد نه ...

من آنقدر آدم گریز شده ام که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد

دلم گرفته است که آنچه هستم را دوست دارم و آنچه هستند را میپذیرم
... ... ...
و آنچه هستم را نمی فهمند و دنیا هم به رویش نمی آورد این تناقض را

پُرَم از رفت و آمد انسان هایی که گمشده ای دارند و آدم به آدم نشانی اش را میگیرند

اما سهم ِ من نیستند



شنبه 6 / 12 / 1390برچسب:, | 1 نظر

 

چشمام گریه اش میگیرد،

دلم بهانه ات،

خودم از روی تنهایی
...
پاچه،

و در این هاگیر و واگیر,

صاحب
خانه یقه ام را میگیرد!!
.
.
.

عجیب هست که در این اوضاعِ بگیر بگیر

تو هیــــــچ سراغی از من نمیگیری...!!!

 



شنبه 5 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

 

وقتی نیستی

انگار

چیزی از روزگارم در آمده
...
.....

تو از جنس دماری؟؟

 



شنبه 4 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

درون من زنی زندگی میکند
به غایت بینهایت لجباز !!
آستین به فراموشی تو که بالا میزنم
با همان سماجت کودکانه اش
مو به مو سمفونی صدایت را در گوشم اجرا میکند...!!!



شنبه 3 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

خیس از تبسم ِ حضور ِ تو اَم ...

یک باران زده ی

دل گمشده !



شنبه 2 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید

بیـا از قلمرو ات دفــاع کن؛


دارند

...
فتــح ام می کنند


غمـــها...



شنبه 1 / 12 / 1390برچسب:, | نظر دهید